بازيهايي که لحظهبهلحظه آن تبديل به خاطراتي ميشد که براي هميشه در ذهن نقش ميبست. عشقهايي که گاهي در ذهن معصوم کودکان شکل ميگرفت، اما امروزه ارتباطها الکترونيکي شدهاند. پيامکهايي که به دليل نوشتاري بودن، کوتاهبودن و خالي بودن از هيجانهاي نمود يافته در چهره و صدا بدفهميهاي زيادي را در رابطههاي عاشقانه ايجاد ميکنند. لابد وقتي زوجها ميخواهند در آينده خاطراتشان را مرور کنند بايد بگويند: «عزيزم! يادت است آن شب من به تو اين پيامک عاشقانه را دادم و تو هم در جواب من آن پيامک را فرستادي؟! يادش بخير که چه روزهايي بود و چه پيامکهايي!» يکي از چيزهايي که توجه من را در جلسههاي زوجدرماني جلب کرده اين است که بسياري از شکايتهاي مراجعانم مربوط به پيامکهاست: «شوهرم اين پيامک را براي من فرستاد، من هم خيلي ناراحت شدم و جوابش را با اين پيامک دادم، او هم که ناراحت شده بود پيامک خواهرش را برايم فوروارد کرد، من که ديگر خيلي عصباني شده بودم اين پيامک را براي خانواده شوهرم «سند تو آل» کردم و...» جالب است که بيشترين مشکلهاي ارتباطي زوجها يا زماني است که تلفني صحبت ميکنند يا پيامکبازي ميکنند. البته زوجهاي ميانسال که پا به سن گذاشتهاند شکايتهاي ديگري دارند. بسياري از آنها مشکلشان اين است که چرا همسرم براي من پيامک نميفرستد. پس حتما ديگر عشقي بين ما نيست و ديگر از ما گذشته که براي همديگر پيامک عاشقانه بفرستيم. يکي از مراجعانم ميگفت پيامکهايي که همسرم براي من ميفرستد همه در مورد خريد سيبزميني و پياز است! بايد گفت شما جوانهاي نسل گذشتهايد که صفاي باطن بيشتري داشتهايد و رابطههايتان انسانيتر بوده است. واقعيت اين است که هرچه ارتباطهاي انساني مجازيتر بشود، مهارتهاي ارتباطي کمتر ميشود. جوانهاي امروزي خيلي از صحبتهاي مهم و حتي تصميمگيريهايشان را از طريق پيامک منتقل ميکنند و اين يک هشدار جدي براي از بين رفتن جسارتمندي در رويارويي با مشکلات ارتباطي است. حال ببينيم چه جوهرهاي در اين پيامکها وجود دارد که تا اين حد شيوع پيدا کرده است. داستان تا حد زيادي به سبکهاي دلبستگي برميگردد. ما انسانها زندگيمان را تکرار ميکنيم. الگوي دلبستگي که در رابطه با مادر شکل گرفته است در رابطههاي عاشقانه ما در بزرگسالي تکرار ميشود. اين الگوي دلبستگي تا حد زيادي به شيوههاي فرزندپروري مربوط ميشود. مادراني که شيوه درستي در فرزندپروري نداشتهاند، فرزندانشان از داشتن يک رابطه خوب عاشقانه در جواني ناتوان ميشوند. بهترين سبک دلبستگي نوع «ايمن» است. آنهايي که دلبستگي ايمن دارند هم دوري معشوق را خوب تحمل ميکنند و هم در نزديکي با او احساس خوبي دارند؛ هم در دوري به او اعتماد دارند و هم از نزديکبودن به معشوق لذت ميبرند. يکي از اختلالهاي دلبستگي نوع «اجتنابي» است. اينها افرادي هستند که از نزديک و عميق شدن رابطه ميهراسند و هميشه دوست دارند فاصله را در رابطه حفظ کنند و در رابطه عاشقانه نزديک و عميق احساس اضطراب، ناامني و بياعتمادي ميکنند. براي اين افراد پيامک بهترين شيوه ارتباطي است. پيامکها به دليل تهيبودنشان از هيجانهاي مربوط به ارتباط چهرهبهچهره، فاصله را در رابطه حفظ ميکنند. در نوع ديگري از اختلال دلبستگي که به «دلبستگي ناايمن» شناخته ميشود هم استفاده از پيامک زياد ديده ميشود هر چند دليل آن متفاوت است. اين افراد در دوري از معشوق احساس اضطراب و بياعتمادي ميکنند و با پيامکهاي پيدرپي تلاش ميکنند طرف مقابل را به اصطلاح «چک» کنند. پيامکهايي که گاهي به بيش از 200 عدد در روز ميرسند؛ رفتاري ناسازگارانه که مانند موريانه به پايههاي رابطه آسيبهاي تدريجي و در عين حال جدي وارد ميکند و ناگهان رابطه را از بين ميبرد. استفاده بيش از حد از پيامک در حدي که جايگزين رابطه چهرهبهچهره شود از طرفي ريشه در فرهنگ مربوط به عصر ارتباطات دارد و از طرف ديگر به اختلال در سبکهاي دلبستگي مربوط ميشود. در هر صورت پيامکهاي عاشقانه (البته به ميزان زياد و غيرطبيعي آن) يکي از تهديدهاي جدي و جهاني براي رابطههاي عاشقانه هستند.
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت